۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه

خاطره ای از شهید والا مقام محمد حنیف نژاد


روزی «محمدآقا» با عده ای گرم صحبت بود و از مبارزه و صبح سپید فردا گفتگو می‌کردند که یکی از ُحضار پرسید:

«بابا این حکومت میخش را حسایی کوبیده، آمریکا، اروپا و همه قدرت های عالم ُپشت ِ او هستند و اصلا کار و تلاش ما چه فایده و تاثیری می‌تواند داشته باشد؟»
محمد آقا کمی سکوت کرد و سپس انگشتش را به لیوانی که در دست داشت زد.
لیوان صدای ِ کوچکی کرد، آنگاه گفت:
علم، فیزیک ِ جدید ثابت میکند که حتی همین صدا یعنی برخورد انگشت با لیوان هم تا کهکشان‌ها خواهد رفت، تاثیرش را خواهد گذاشت و ُگم نخواهد شد.
چطور عمل صالح کسانیکه از ُجور و ستم به ستوه آمده اند و برای آزادی خلق و میهن شان بپا خاسته اند و از همه چیز دست شسته و مبارزه می‌کنند، بی تاثیر است؟
این صدا ُگم نخواهد شد.