۱۳۹۰ فروردین ۲۸, یکشنبه

زنگها برای که بصدا در می آید - مهرداد کاوسی




وظیفه هر ملتی است که خود راسا برای آزادی و رهایی خویش بپا خیزد و سرنوشت خود را مستقلا تعیین کند. درتاریخ تحولات و انقلابات اجتماعی هرگز ندیده و یا نشنیده ایم که ملتی صرفا با کمک های خارجی و یا برایگان و بدون پرداخت بهای لازم استفلال و آزادی خود را بدست آورده باشند. سرنوشت ملت ما نیز از آنها جدا نیست.

قریب یک قرن است که ملت ایران البته برای این هدف مبارزه میکند و هر بار که پس از نبردی خونین بر زمین میخورد پرچم آزادی را نسلی دیگر با اراده ای خستگی ناپذیر بدست می گیرد و براه خود ادامه میدهد. نبردی که در یک طرف نیروهای اهریمنی و بغایت جنایت پیشه قرار دارند که حتی به فرزندان خود (آخوند جنایت پیشه گیلانی) رحم نمیکنند و گوی سبقت را از یزید و معاویه وچنگیزوهیتلر ربوده اند و از طرف دیگر جوانان پاکباز این وطن که مرزهای پاکبازی و فدا را در نوردیده اند، گویی که دستاورد ها و تجربه صد ساله نبرد را با تهاجم صد برابر یکجا به منصه ظهور می گذارند.

با اطمینان میتوان گفت که به آخرین حلقه این نبرد جانکاه رسیده ایم و جنگی را که ماهیت آن عمدتا ایده ئولوژیک وسیاسی است به پایان میبریم. اما هنوز نبرد برعلیه آخوندهای جنایت پیشه به پایان نرسیده است و هنوز شیشه عمر این دیو سیاه نشکسته است.

بخاطرمان هست که رژیم شکنجه گر و ضد انسان آخوندی در ابتدا در سال 60 به قلع و قمع مجاهدین پرداخت و پس از یکسال و اندی که از این کار گذشت و تا اندازه ای از سد آنها که گذشت شروع به دستگیری دیگر نیروهای سیاسی کرد و در این راه حتی از توده ای ها هم نگذ شت و با فراغ بال به قلع و قمع آنها نیز روی آورد. در زندان مجاهد و فدایی در کنار سلطنت طلبها ، بهایی ها ، تودهای ها ، آرمانیها، راه کارگریها، فرقانی ها، پیکاری ها و گروه های دیگر سیاسی در زیر یک سقف و در یک سلول در بند بودند. همگی زخم این رژیم و آًثار کابل های همین رژیم بر بدنشان بود. با گوشت و پوست و استخوان بی رحمی و شقاوت این ظلمت پیشگان را لمس کرده بودند. همگی راهرو های شکنجه و مرگ را تجربه کرده بودند و صدای زیر شکنجه دیگر اسیران در گوششان بود. اما دیو سیاه عمامه به سر تنوره کشان و خنده کنان خونشان را میریخت و برای ضحاک جماران نشین می برد تا چند صباحی بیشتر به عمر ننگین خود ادامه دهد و باز هم خون بریزد.

چند سالی گذ شت و رنج ها و شکنج ها ادامه داشت تا به سال 67 رسیدیم. خاطرم هست که روز ششم مرداد 67 خفاشان خون آشام به درب سلول ها یمان کوبیدند و نعره کشان گفتند که زندانیان مجاهد با چشم بند بیرون بیایند تا به راهروهای مرگ منتقلمان کنند. اینبار نیز مانند قبل ضحاک جماران نشین اراده کرده بود که از اسیران انتقام بگیرد و جام زهر را با خون اسیران خنثی کند. سه هفته ای طول کشید تا از این کار فارغ شود. در ادامه اما و قتی جلاد از سد زندانیان مجاهد گذ شت باز نایستاد و بسراغ زندانیان مارکسیت و غیره رفت و آنان را نیز پس از ضربات شلاق بخاطر نخواندن نماز به طناب دار سپرد. در این راه اینبار حتی از تودهای ها هم نگذ شت. یک بار دیگر اسیران گروه های مختلف سیاسی همگی به همان چوبه های داری سپرده شدند که پیر کفتار جماران برایشان بر پا کرده بود.

همچنین بخاطرمان هست که چگونه وقتی عالی جنابان سرخ پوش از جنگ خانمان سوز فارغ شدند چگونه به جان پناهندگان سیاسی خارج از کشور افتادند و صد ها نفر از آنان را به گلوله بستند یا سینه هایشان را با کارد دریدند. و البته اینبار هم برایشان ، مجاهد با مارکسیست و دمکرات و سلطنت طلب و غیرو فرقی نمیکرد و حتی از فرخزاد هم نگذشتند.

اما اینبار و در ادامه سال 88 رژیم حارث و در گل مانده آخوندی ، که هرگز از مبارزه و مقاومت مردمی در امان نبوده است به یاری دست پرورده خود در سپاه قدس(مالکی) به دژ اشرف حمله کرده و قصد نابودی این پایگاه استراتژیک را در سر می پروراند. در این راه البته از هیچ شقاوتی هم فروگذار نیست. بار قبل چوب و چماق و تبر را تجربه کرد اما راه به جایی نبرد، اینبار با تانک و زره پوش به میدان آمد. او می داند که تا زمانی که این دژ استراتژیک پای بر جاست خواب به چشم ندارد و پایه های رژیمش لرزان است. او خوب میداند که تا وقتی مجاهدین در مید انند راه گریزی برایش نیست، به همین دلیل استراتژیش را بر نابودی مجاهدین در وهله اول قرار داده است. اگر این سد برداشته شود گذشتن از دیگران کار چندان دشواری نیست. قبلا هم این را تجربه کرده است. در این میان آنچه جای تامل دارد به نظا ره‌ نشستن کسانی‌ است که با این همه تجربه‌ها‌ای تلخ منتظرند که باز ا فعی کبوتر بزاید آیا تجربه دیگری را در انتظا راند ؟؟؟

برای رژیم بی آبرو کار زیاد دشواری نخواهد بود که پس از برداشتن مانع مجاهدین به سراغ دیگران برود چون روش باجگیری از کشورهای غربی را بخوبی میداند، و ا لبته چه اروپا و چه آمریکا به روشنی نشان داده اند که وقتی پای منافع ملی! در بین باشد از هیچ کا ری فروگذار نخواهند بود، تاریخ سی سال گذشته این را به ما آموخته است.

فاعتبروا یا اولی الابصار

مهرداد کاوسی
24 فروردین 1390